جادوی سیاه/تدبر در سوره ی فلق(حتما بخوانید)
گیرم ماشینت را بیمه کردی، خانهات را هم؛ بیمه آتشسوزی و بدنه و هرچه که فکرش را بکنی. خیال میکنی خیالت راحت میشود؟ ببخشید؛ بیمه جادوگری هم داریم؟ تاریکی چه؟ یا بیمه حسادت؟
اگر کسی ماشینت را جادو کرد، طوری که بدون هیچ مشکل ظاهری، از کار افتاد؛ یا حسودی، تو را طوری چشم زد که زمین خوردی و نتوانستی سربلندکنی، آیا بیمه پاسخگویت است؟ چه میخواهی بکنی؟ به سراغ جنگیرها و رمالها میروی؟ یا مثل خرافاتیها نعل اسب آویزان میکنی و خون حیوان را به ماشینت میمالی؟ قبول داری که اینها بیراهه است؟
به جای این هزاران بیراهه، بیا و شاهراه را پیدا کن، کمی فکر کن؛ کمی تمرکز! چه کسی اینها را خلق کرده است؟ از ماشین گرفته تا جادوگر و جنگیر؟ هر کسی هست- که من و تو خوب میشناسیمش- مطمئنا از دیگران آشناتر است به خیرها و شرهایش. قبول داری؟ به فرض که از یکی دو جنبه بیمه کردی خودت را ؛ باقی را چه؟ جز او که خالق همه است، پناهگاهی داری؟ پس خاضعانه به او پناه ببر.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1) مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (2)
وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (3) وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ (4) وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (5)
راستی کمی دیگر فکر کن. آیا این پناه بردن فقط برای تاریکیها و جادوگریها و حسودان است؟ یا ماشین و خانه را هم در برمیگیرد؟ و حتی همه چیز را؟ انگار همه چیز میتواند شرهایی داشته باشد و ما گریزی نداریم جز این که به خالق آنها پناه ببریم.
خدایا ایمانمان را آن قدر قوی کن که در همه چیز بزرگترین پناهگاه را تو ببینیم و با تمام وجود به تو پناه ببریم…