*مهدی یار*

  • خانه 
  • تماس بامن 
  • ورود 

خاطره ای که شهید مطهری را ۲۰ دقیقه خنداند!

31 شهریور 1393 توسط *مهدی یار*

خاطره ای که شهید مطهری را ۲۰ دقیقه خنداند!

علامه جعفری می گوید :

فردی تعریف میکرد تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم یا امام رضا دلم میخواد تو این سفر خودمو از

نظرتو بشناسم که چه جوری منو می بینی

نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم

وارد صحن که شدم خانوممو گم کردم اینور بگرد،اونور بگرد،یه دفعه دیدم داره میره

خودمو رسوندم بهش و از پشت سرزدم بهش که کجایی؟ روشو که برگردوند دیدم زن من نیست

بلافاصله بهم گفت :*خیلی خری*حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه؛

زنه که دید انگار دست بردار نیستم و دارم نگاش می‌کنم گفتش:

نه فقط خودت، بلکه پدر و مادر و جد و ابادت هم خرن

علامه میگوید این داستان را برای مطهری تعریف کردم تا۲۰ دقیقه می خندید

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: مریم [عضو] 
  • عطریاس

سلام دوست مهربانم خیلی بامزه بود
خداقوت
نیستی
مهدی یار جون چه طوره
امیدوارم درصحت وسلامت کامل باشی

1393/06/31 @ 16:08


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • خانه
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • حضرت زهرا(س)ازدیدگاه منابع اهل سنت
    • آموزه های عبادی حضرت زهراسلام الله علیها(نماز،تلاوت قرآن)
    • خانواده مطلوب ازدیدگاه حضرت زهرا(س)
  • حیا
  • بدون موضوع
  • شهدا
  • مناجات باخدا
  • سخنان بزرگان
  • خانه داری
  • رهبرم سید علی
  • ماه رمضان
  • شگفتی‌های آفرینش
  • ازدواج اسلامی
  • نیکان و بزرگان
  • موعظه
  • انقلاب در قاب خاطرات
  • نهج البلاغه
  • ايرانگردي،يزد
  • امام خوبان
  • آيات دلداري

آمارگیر وبلاگ

  • مهدی یار
  • تماس