راحتی مؤمن هنگام جان دادن
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین
فی الکافی عن الباقر علیهالسلام حَضَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهِ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ وَ کَانَتْ لَهُ حالٌ حسنةٌ
عندَ رسولِ الله صلیاللهعلیهوآله (1)
مردی بود که مورد توجه و عنایت حضرت بود و حال خوبی پیش آن بزرگوار داشت.
فَحَضَرَهُ عِنْدَ موْتِهِ
در هنگام مرگ، حضرت بالای سر او حاضر شدند.
فَنَظَرَ إِلَى مَلَکِ الْمَوْتِ عِنْدَ رَأْسِهِ
حضرت دیدند که ملک الموت آنجا حاضر است و روح این بندهی مؤمن را میخواهد قبض کند.
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله اَرْفِقْ بِصَاحِبِی
[حضرت به ملک الموت فرمودند] ملاحظهی رفیق ما را بکن.
عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ (۲) این است. یعنی حضرت برای اینکه جان دادن او آسان بشود نگران بودند
و به ملک الموت فرمودند که ملاحظهاش را بکن؛ قبض روح او را آسان بکن.
فَقَالَ لَهُ مَلَکُ الْموْتِ یَا مُحَمَّدُ طِبْ نَفْساً وَ قِرَّ عَیْناً
[ملک الموت به ایشان عرض کرد که ای محمد!] راحت باش، چشمت روشن باشد، دلت آرام باشد
فَإِنِّی بِکُلِّ مُؤْمِنٍ رَفِیقٌ شَفِیقٌ
این آن مژدهای است که برای مؤمنین خیلی مهم است. عرض کرد به پیغمبر که من با مؤمنین رفیقم،
یعنی رفق و مدارا میکنم با آنها؛ شفیقم، یعنی مهربانم و شفقت دارم با آنها و نمیگذارم که خیلی ناراحت بشوند.
منابع:
۱) الشافی، صفحهی ۸۸۷
۲) بخشی از آیهی ۱۲۸ سورهی توبه
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»
همانا شما را پیامبرى از خودتان آمد که رنج و زیان شما بر او گران است، به [هدایت] شما اصرار دارد و به مؤمنان دلسوز و مهربان است.